نوشتن نحوه انتشار، چگونگی نوشتن یک کتاب، انتشار یک کتاب، نوشتن یک کتاب
هر کسی قادر به نوشتن یک کتاب است و چیز خاصی برای گفتن دارد، اما بسیاری از مردم کتاب ها را نمی نویسند و یا منتشر نمی کنند. چرا اینطور است؟
حقیقت این است که بسیاری از کتاب ها هرگز منتشر نمی شوند، زیرا اکثر مردم نمی دانند چگونه یک کتاب را منتشر کنند. من می خواهم با شما 10 مهمترین سوالات را که ناشر از شما در مورد کتاب شما بپرسد، به اشتراک بگذارید.
این را در نوشتار خود پاسخ دهید و قادر نخواهید بود که کتاب خود را در هیچ زمان منتشر کنید.
اگر می خواهید شروع سریع، راهنمایی های فوق العاده سریع برای دریافت کتاب خود را به چاپ و منتشر، شما می توانید اینجا کلیک کنید. در غیر اینصورت، به خواندن بپردازید تا دقیقا بدانید که چرا شما می خواهید به تمام این سؤالات پاسخ دهید.
1) بازار برای کتاب شما چه کسی است؟
بنابراین بگذارید بگوییم میخواهید یک کتاب بنویسید. نقطه شروع این است که بپرسید «کی این بازار این کتاب است؟»
هنگامی که با ناشران کار می کنید، آنها از شما به روش های مختلفی از شما می پرسند.
اساسا این سوال است که جغد در جنگل های عمیق می پرسد.
که؟
نویسنده چه کسی است؟
کدام کتاب هدف است؟
و شما باید یک تصویر بسیار واضح از این "whos" داشته باشید.
برگه برنامه ریزی کتاب 6 مرحله ای راهنمای سریع پرینت در برنامه ریزی کتاب شما است.
2) آیا شما خوانندگان اطلاعات دموگرافیک و روانشناسی دارید؟
شما می توانید یک مخاطب عمومی ببرید و بگوید: "خوب است که جمعیت شناسی این است که مربیان یا سرپرستان در شرکت های چنین و اندازه ای با این میزان درآمد ..."
یا می توانید به روانشناسی نگاه کنید ...
برای من واقعا لذت بخش است به دنبال روانشناسی است. این چیزهایی است که در درون ذهن خریداری کننده احتمال وجود دارد.
اینها بزرگترین عوامل تعیین کننده این است که آیا آنها قصد خرید یا نه، و همچنین بهترین مشخص کننده اینکه آیا ناشر شما را منتشر خواهد کرد یا نه.
ایجاد یک نمایه روانشناختی از خوانندگان شما در فروش کتاب خود به ناشر مهم است. خوانندگان شما چه می خواهند انجام دهند و چرا؟
کتابی که نوشتم این است که "قورباغه خوردن - 21 راه عالی برای غلبه بر تسریع گرفتن و کسب بیشتر در زمان کمتر است. این هدف در افرادی بود که بیش از حد کار می کردند و زمان کمتری داشتند و می دانستند که آنها وظایف اصلی خود را تعویض می کنند.
این کتاب در حال حاضر در 38 زبان است و احتمالا شش میلیون نسخه در راه خود به فروش می رسد تا ده میلیون. این به این دلیل است که من یک نیاز کلیدی، تمایل و مشکلاتی که جمعیت شناسان من داشتند شناسایی کردم و سپس پیشنهاد دادم که با زیرنویس آن را حل کنم.
قبل از نوشتن یک کتاب، شما باید این روانشناسان کلیدی را نیز شناسایی کنید.
مغز اطلاعات
جمعیت شناسی در مقابل روانشناسی
3) چرا مردم باید کتاب شما را بخوانند؟
بیایید در مورد این که چرا شما کتاب را بنویسید صحبت کنید.
وقتی از من خواسته شد اولین کتابی را که حداکثر دستاوردی است که در حال حاضر یک پرفروش در سراسر جهان است بنویسم، من بسیار روشن بود که چرا من می خواستم این کتاب را بنویسم. من می خواستم بتوانم ایده هایی را که در سمینارها در یک فرم نوشته شده بود، به اشتراک بگذارم.
یک قانون در مورد نوشتن وجود دارد که چند سال پیش آموخته ام.
شما نوشتن می کنید زیرا نمی توانید نوشتن کنید
به عبارت دیگر، شما مستلزم محرک برای نوشتن و گرفتن کلمات خود را بر روی کاغذ است. اغلب من یک کتاب در مورد یک موضوع بنویسید و سپس کتاب را منتشر کنید و هرگز به آن موضوع برنگردید. این به این دلیل است که من احساس می کنم کار من تمام شده و اکنون انجام می شود.
4) چگونه می خواهید به مردم کمک کنید؟
فکر میکنم اگر شما میخواهید چیزی بنویسید، باید آن را بخاطر داشته باشید که میخواهید کمک کنید.
شما واقعا باید میل شدیدی به کمک داشته باشید.
که ما را به نقطه بعدی می آورد ...
چگونه می خواهید به مردم کمک کنید؟
این چیزی است که در کتاب شما وجود دارد که مردم را به عنوان یک نتیجه بهتر می کند؟ شما چه توصیه ای می دهید؟ چه راهنمایی، چه مشاوره ای؟ چه چیزی می توانید به مردم بگویید که واقعا به آنها کمک می کند؟
5) ایده های 3 هسته ای از کتاب شما چیست؟
از خودتان بپرسید که سه ایده اصلی شما چیست، و از آن سه، چه ایده ای هسته ای هسته ای است؟
یک نمونه پرواز پرواز کتاب من است. وقتی اولین بار آن را نوشتم، 21 ایده داشتم. آنها را به من رساند تا آنها را به 12 و سپس سه تا آنها تقسیم کنند و سپس آن را منتشر کنند.
در اینجا سه ایده اصلی این کتاب وجود دارد:
هر آنچه را که می خواهید در زندگی انجام دهید، بردار.
اصلاحات دوره ای را در مسیر هدف قرار دهید.
و شماره سه همچنان ادامه دارد هرگز ترک نکنید تا به مقصد خود برسید.
هنگامی که ما به این سه ایده اصلی رسیدیم، کل کتاب را در اطراف آنها ساختیم و صدها هزار نسخه را فروختیم.
بنابراین در مورد سه ایده اصلی خود فکر کنید و از آن ها یک ایده "هسته، هسته" و دو ایده حمایت کننده وجود دارد.
6) توجه شما را چگونه ارزیابی می کنید؟
امروز مردم پول بیشتری دارند تا زمان داشته باشند.
با این حال، آیا می دانید که منابع ناچیز در جامعه ما چیست؟
منابع کم اهمیت در جامعه ما توجه هستند.
توجه به مردم، به ویژه توجه به توجه مردم به آنها برای خواندن یک کتاب بسیار سخت است.
از آنجا که به خصوص در اینترنت، توجه مردم از نقطه به نقطه به نقطه از نقطه شروع می شود. مردم خیلی خواندنی نیستند، بنابراین شما واقعا نیاز به قطعات تیز به کتاب خود دارید.
7) آیا کتاب شماست؟
- ۹۷/۰۴/۰۴